- کارفرما: معاونت برنامهریزی و امور اقتصادی وزارت بازرگانی
- مجری: مجتبی سلیمانی سدهی (گروه پژوهشهای لجستیک و زنجیره تامین)
- سال اتمام: ۱۳۸۹
شرح مختصری از طرح
این طرح به دنبال طراحی و پیشنهاد الگویی مطلوب به منظور انتقال فرایندهای زنجیره تامین کالای اساسی شکر در ایران از وضعیت دولتی به خصوصی بوده است.
برای این منظور، ابتدا وضع موجود زنجیره تامین صنعت قندوشکر مورد بررسی قرار گرفت و در فاز اول به مطالعه مشخصات و ویژگیهای بنگاههای خصوصی، دولتی و تعاونی پرداخته شد.
در فاز دوم طرح به دنبال طراحی وضع مطلوب برای تصدی فرایندهای زنجیره تامین صنعت شکر بودیم. برای این منظور، ابتدا به الگوبرداری از وضعیت حال حاضر زنجیره تامین صنعت شکر در کشورهای موفق نمونه (آمریکا، هند و ترکیه) پرداخته شد. همچنین برای طراحی مطلوب فرایندهای زنجیره تامین صنعت شکر از مدل مرجع فرایند عملیات (SCOR) استفاده گردید و بر آن اساس، سطح یک مشتمل بر سه فرایند مادر: فرایندهای طراحی و برنامهریزی، فرایندهای اجرایی و فرایندهای توانمندساز گردید. در طراحی سطح دوی فرایندهای مطلوب زنجیره تامین شکر، بهطور کلی، ۲۰ فرایند قرار گرفت. و بالاخره، سطح سه فرایندی نیز مشتمل بر ۹۸ زیرفرایند گردید که با مبنا قرار دادن فرایندهای سطح سه مدل SCOR و نیز فرایندهای خاص صنعت قندوشکر استخراج گردیدند. پس از تعیین فرایندهای مطلوب زنجیره، تولی و تصدی فرایندهای مطلوب مدیریت زنجیره تامین صنعت شکر تعیین گردید. در فاز نهایی پروژه به دنبال طراحی نقشه راه انتقال زنجیره تامین شکر از وضعیت فعلی به وضعیت مطلوب میباشیم. مسلما برای حرکت هدفمند و مؤثر از وضعیت فعلی به وضعیت مطلوب نیاز به تدوین نقشهراهی برای این انتقال هستیم که تلاش شده است در این فاز بدان پرداخته شود. بهمنظور تدوین نقشهراهی عملیاتی، با استفاده از همان دیدگاه فرایندی که در این پروژه مدنظر بوده است فرایندهای مطلوب زنجیره تامین شکر مورد بررسی قرار گرفته و برای انتقال آنها از وضعیت موجود به وضع مطلوب، سیاستهای اجرایی لازم و برنامههای عملیاتی ارائه شدهاست.
ویژگیهای کلیدی و نتایج اصلی طرح
- حضور فعال بخش خصوصی (انجمن صنفی کارخانههای قندوشکر ایران) و دولتی (معاونت برنامهریزی و امور اقتصادی، و معاونت توسعه بازرگانی داخلی وزارت بازرگانی) در مراحل مختلف انجام طرح؛ این ویژگی، این نتیجه مهم را در پی خواهد داشت که درصورت تصمیم بر پیادهسازی و اجرایی کردن این طرح، حمایت و عزم بخشهای دخیل و تاثیرگذار در صنعت قندوشکر را در پی خواهد داشت و هرچه بیشتر اجرایی شدن طرح را تسهیل خواهد کرد.
- فرابخشی بودن طرح؛ از آنجا که لازمه استفاده از رویکرد «مدیریت زنجیره تامین»، کلاننگری و فرابخشی دیدن مسایل میباشد بنابراین این طرح گرچه در بدنه وزارت بازرگانی انجام شدهاست، ولی سایر بخشهایی که در زنجیره تامین صنعت قندوشکر ایران نقشی دارند نیز مورد توجه قرار گرفتهاند تا نگاه کلان رویکرد مدیریت زنجیره تامین حفظ شود. مسلما این رویکرد باعث هرچه بیشتر امکانپذیر بودن بهمرحله اجرا درآمدن طرح خواهد بود.
- بکارگیری رویکرد «مدیریت زنجیره تامین» بهعنوان رویکردی جدید و موردقبول درجهت ایجاد یکپارچگی و بهبود عملکردها و کارکردهای زنجیره تامین صنعت قندوشکر ایران؛ بهنظر میرسد از آنجا که درد اصلی و کهنه زنجیرههای تامین کشورمان نبود انسجام و یکپارچگی در برنامهریزیها و کارکردها میباشد، استفاده از این رویکرد که تمرکز اصلی آن بر ایجاد یکپارچگی و هماهنگی در یک زنجیره تامین است، بتواند باعث بهبودهای مؤثر و قابلتوجه در صنعت قندوشکر ایران شود.
- یکی از معضلات جدی که در صنعت قندوشکر وجود دارد و مورد تایید و تاکید صاحبنظران این صنعت قرار گرفته است، نداشتن برنامه کلان و استراتژی مشخص برای صنعت قندوشکر کشور است. در این طرح، به این معضل توجه ویژه شده و راهکارهای مناسبی درجهت رفع آن پیشنهاد شدهاست.
- بکارگیری مناسب متدولوژی الگوبرداری (بنچمارکینگ) و استفاده مناسب از تجربههای سایر کشورهای موفق در طراحی وضع مطلوب برای مدیریت زنجیره تامین صنعت شکر؛ از آنجا که الگوهای بسیار مناسبی از تجربههای موفق در کشورهای ترکیه و هند (که از خیلی جهات، ایران با آنها مشابهت دارد) وجود داشت، مسلما استفاده از آن الگوها میتواند در طراحی وضع مطلوب برای صنعت قندوشکر ایران بسیار پرثمر باشد.
منبع:
ماهنامه علمی- تخصصی لجستیک و زنجیره تأمین؛ شماره ۴؛ تیر ۱۳۹۱.