سال گذشته در اثنای جنگ ارمنستان-آذربایجان و حمایتهای مرموز روسیه و ترکیه از آذربایجان، گفتیم و نوشتیم که این جنگ به واقع یک نبرد تجاری و لجستیکی است تا ضمن بستن یکی از شریانهای اصلی دسترسی ایران به اروپا (از مسیر نخجوان و ارمنستان)، در مقابل راه دسترسی ترکیه به شرق دریای خزر و چین را هموار کند. ولی نه تنها بدان توجهی نشد که به سیاهنمایی نیز مورد نوازش قرار گرفتیم.
در مورد وضعیت اسفناکی که اکنون در شمالغرب کشورمان رخ نموده است و در واقع از جنگ سال گذشته آذربایجان-ارمنستان عیان گشت (و البته که چندین سال است نقشه آن کشیده شده و زمینهسازی آن در حال انجام بوده و حکمرانان ما در خواب غفلت)، به نظر نگارنده اوضاع خیلی وخیمتر و عمیقتر از آن است که این روزها صرفا در منطقه قفقاز شاهد آن هستیم؛ بلکه این وضعیتی است که متاسفانه در چهار سوی این سرزمین در حال بروز و ظهور است.
چندین سال است که در اطراف ایرانمان، دشمنان به ظاهر دوست (که قطعا لطمات و خیانتهای آنها در حق ایران بسیار بیشتر و فراتر از آمریکا و غرب بوده است) در حال سرمایهگذاریهای عظیم برای دور زدن موقعیت ایران هستند و متاسفانه این پروژهها، یکی پس از دیگری در حال به بار نشستن و بهرهبرداری و نتیجتا تضعیف موقعیت ایران در عرصه منطقهای و بینالمللی هستند. و ما یا در حال انکار موضوع هستیم و یا با ایجاد انواع و اقسام دستاندازهای نابخردانه برای فعالان دلسوز بخش خصوصی، به نوعی در زمین این دشمنان دوستنما بازی میکنیم.
یکی از مهمترین و ارزشمندترین داراییهای نامشهودی که عموما در اختیار دولتها قرار دارد، «موقعیت استراتژیک کشور» است. که البته هر دولتی از این موهبت و ثروت بهرهمند نیست. این دارایی پرارزش به خصوص برای ایران که در موقعیتی استراتژیک و ژئوکونومیک استثنایی واقع شده است صدچندان است.
نکته مهم این است که «موقعیت استراتژیک کشور» از یک طرف یک ثروت بین نسلی محسوب میشود که دولتها وظیفه دارند در حفظ و ارتقای آن کوشا باشند و از طرفی دیگر، حفظ این موقعیت استراتژیک، نیازمند تلاش و سیاستورزی در عرصه بینالمللی است.
متاسفانه تحریمها و بیثباتی و ضعف در اداره کشور در مناسبات و ارتباطات بینالمللی، ضربهای مهلک بر «موقعیت استراتژیک ایران» وارد کرده است و بعید نیست که با ادامه روند موجود، دست نسلهای آینده این سرزمین از این ثروت باارزشتر از نفت، کوتاه گردد و چه پاسخی برای این بیتدبیریها در از دست دادن موقعیت استراتژیک ایران خواهیم داشت؟!
متاسفانه و شرمگینانه شاهد آنیم که موقعیت استراتژیک ایران که در واقع یک ثروت بین نسلی است طی دو سه دهه اخیر در حال نابودی است و کشور ایران که زمانی داعیه شاهراه بینالمللی را داشت اکنون در حال تبدیل شدن به سیاهچاله تجاری است.
البته که قطعا در کنار فعالیتها و سرمایهگذاریهای هوشمندانه دشمنان به ظاهر دوست در اطراف ایران، مسئولین ما هم با وضع قوانین و سختگیریهای غیرضرور در مقابله با ترانزیت و حملونقل بینالمللی، عملا آب را به آسیاب دشمن ریختهاند و انزوا و حذف ایران از عرصه تجارت بینالمللی و منطقهای را تشدید کردهاند.
واژه «هوشمندانه» را از این بابت عرض کردم که به واقع رقبای منطقهای و بدخواهان بینالمللی ایران، خیلی بهتر از ما متوجه این موضوع هستند که بعد از نفت، این «لجستیک» است که می تواند راه نجات کشور و جبران عقب ماندگی تاریخی ما باشد. بنابراین تمام هم و غم خود را به کار گرفتهاند که این ثروت نامشهود را از ایران سلب کنند و شوربختانه تا حد خیلی زیادی موفق هم شدهاند. اما ما و دولتمردان ما در غفلتی تاریخی قرار گرفتهایم که قطعا آیندگان در مورد ما و این دوران بسیار بد قضاوت خواهند کرد.
کشورهای همسایه به سرعت در حال خلق موقعیتهای لجستیکی و ترانزیتی هستند؛ و ایران در حال بر باد دادن آن موقعیتها!
شکر نعمت، نعمتت افزون کند؛ کفر نعمت از کفت بیرون کند؛
ضمن پوزش از اینکه نوشتارم خیلی صریح و دردمندانه بود، اما از جهت اینکه در بین مخاطبان اندیشکده لجستیک، عزیزانی هستند که قطعا در محافل سیاستگذاری کلان کشور نقش موثر دارند، عرایضم از باب تلنگری بود که:
«ای که دستت می رسد کاری بکن»!
نویسنده: مجتبی سلیمانی سدهی؛ مدیرعامل مدیریت زنجیره تامین آمادگران